پی نوشتی بر پرسش

 

پی نوشتی بر پرسش

علی صابری

 

دوستان لطفا مطالعه و اظهارنظر فرمایید.

 

باسلام، صلحنامه با تراضی طرفین با شرط ضمنی یا متبانیاً بر اینکه شهرداری از شکایت خویش درگذرد منعقد شده،
1) باتوجه به اینکه تنازع و دعوا شروع شده این صلح در مورد رفع تنازع بوده و مصداق ماده 752 ق.م است.
2)این صلح مشمول ماده 754ق.م نیست که مقرر می دارد:هرصلح نافذ است جز صلح بر اموری که غیرمشروع باشد و معنا و منظور عبارت«امری که غیر مشروع باشد» موضوع صلحنامه است که در این صلحنامه موضوع صلح زمین و مِلک است که غیرمشروع نیست.
3)نیز طبق ماده756 ق.م حقوق خصوصی که از جرم تولید می شود ممکن است مورد صلح واقع شود و مفهوم مخالف این ماده اینست که حقوق عمومی نمی تواند مورد صلح واقع شود که در مانحن فیه جرم قطع درختان جنبه عمومی دارد و قابل گذشت از طرف شهرداری نیست اما باز باید گفت در این صلحنامه حقوق عمومی مورد صلح واقع نشده است که صلحنامه را مخدوش کند.
4) نتیجتاً باید گفت در این صلحنامه چه به صراحت شرط گذشت شهرداری، قید شده باشد و یا قید نشده باشد چون بصورت ضمنی شرط شده و یا میتوان گفت عقد متبانیاً بر گذشت شهرداری محقق شده ، چون این شرط از شروط نامشروع (غیرقانونی) است و باطل است لذا مالک(مصالح) بر اساس مواد 760 و 761 قانون مدنی حق فسخ صلح را دارد که باید سریعاً حق فسخ خویش را طی یک اظهارنامه به شهرداری اعلان و اعلام بدارد. باتشکر

 

پرسش

دکتر علی صابری 658 بازدید 1400/02/22 1 نظر

دیدگاه کاربران

امیر کیانفر 1400/02/24 12:00 صبح
مطابق ماده ۷۶۷ و ۷۵۳ و ۷۶۲ اولا شهرداری حق تصرف حقوق عمومی را ندارد،پس حق صلح انرا هم ندارد،پس طرف صلح (شهرداری) هم مرجع صلح نیست،ثانیا وقتی موضوع صلح با شهرداری از نظر قانونی منتفی باشد،صلح باطل است،پس چنین صلحی از اساس باطل است
;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...